دلگیری(گله)....
|
ahay pesaRe harze on in to fekreah bod ya harzegi
شباهتو ببین
inam bachehaye kar khodeton befahmin
سلام اولا آخرین چهارشنبه سال 91 مبارک دوما امیدوارم بهترین شب و کنار خانواده خوش باشین اما آخرین حرف امیدوارم شبی که یکی از شاد ترین شب هاست باعث عزای بقیه نشه همین
سلام آقا این یاس زد ترکوند که دمش گرم که تو این وضع که همه فکر خودشونن ثابت کرد هنوز آدمایی ام هستن که به جز تیپ و ماشین و این حرفا تو فکر درد بقیه است خوشحالم تنها نیستم دمش جییییییییییییییییییییییییییییییییییییییز
آقا سام علیکم گرفتم 1 هفته گرفتم حرف نزدم آقا خودمونیم الله وکیلی سخته ها حرف نزنی بیچاره کر و لال ها الآن قدر حرف زدن و میدونم چقدر نعمت داشتیم و نمی دونستیم فقط نیمه خالی میدیدیم خدا جون شکرت دمت گرم چاکرتیم تا همیشه فقط مارو یادت نره دیگه همه چی رواله شما ام بشینین فکر کنین به خدا راست میگم میگین نه امتحان کنین و حرف نزنین آقا یا علی مدد
از امروز شروع کردم روزه سکوت گرفتم میخوام 15 روز بگیرم به نظرتون چقد میتونم میخوام خودمو بسازم میخوام کمک کنم به خودم واسه بازگشت خدایا کمکم کن پشیمون نشم به نظر خیلی ها شاید مسخره باشه اما من اعتقاد ام اینه و آدما با اعتقادشون زنده اعتقادات ما به ما شخصیت میده هویت میده مارو میسازه فریاد میدهم سر
به نظرتون اولین کلمه ای که بعد 15 روز مگم چیه امدوز 2 روز گذشته جوابتونو تو نظرا برام بذارید ممنون فریاد معصومیت
من برگشتم انگار دوباره از پیله اومدم بیرون از این به بعد دیگه مطلب شاد میذارم بی خیالی طی کن
امروز می خوام قلمم ام رو واس کسایی بالا ببرم و رو کاغذ بذارم که خوب طعم محدودیت رو می فهمن! اونایی که ساید اگر بهشون 1بال که حتی فقط 1پر داره بدیم راحت تر از اونایی که 1جفت بال پر پر دارن پرواز می کنن چون قبلا پرواز رو تو هر شرایط تجربه کردن دیگه نه ترسی از افتادن نه تو زندان گیر افتادن دارن چون یه بار گیرش بودن. حرفام نه سیاسی نه هیچ فقط می خوام راجع به خانواده هایی بگم که خیلی رو بچه هاشون گیر ان بابا اونا ام آذم ان اگر بگین فلان کارو نکن عقل دارن میشینن فکر می کنن اگر درست باشه حتما قبول می کنن. چرا عدت کردیم که زور بگیم خوب ما سنمون سن آزادی سن پرواز می خواین وقتی که بالامون شکست و پر هاش ریخت بپریم؟خوب اون موقع که نمی تونیم چون نه بال داریم بپریم نه پرواز یادمون میاد الآن که تازه پرواز یاد گرفتیم به جای همراهی با ما چرا هولمون میدین یا زندانی می کنین؟ به خدا ما یه دل کوچیک و پاک داریم که دنبال کثافت کاری و این حرفا نیست فقط دلمون می خواد کسی جلو پروازمونو نگیر یدتون نیست؟خودتون اینجوری نبودین؟ خانواده خود من خیلی گیر نیستن هرچی ام باشن دوستشون دارم اما خوب گاهی یی اعتمادن شاید نه به من به جامعه آره بابا قبول داریم جامعه بد شده خراب شده دل ما ام ساده زود باور می کنیم اما 1لحظه پرواز ارزش افتادن پایین و نداره؟ آره شاید افتادیم ذیگه نتونیم بلند بشیم اگر به جای محدود کردن یه کنترل از راه دور بود اونوقت نه تنها ما از پرواز لذت می بردیم شما ان پرواز یادتون می اومد کاس خانواده ها سطح فکرشونو ببرن بالا آخه بیرون رفتن با دوستا جرمه؟ باش معقول میریم معقول میپوشیم آروم میخندیم بازم نریم؟ اینجا طرف حسابم با پسراست: میشه یکم جنبه هاتونو ببرین بالا تا به دختر رسیدین ادا در نیارین؟ به قرآن ما ام انسانیم موجود فضایی نیستیم که اگر دخترا ام رفتارشونو بهتر کنن و چراغ سبز نشون ندن قبول دارین آزادی به هر دو طرف برمیگرده؟ الله وکیلی ما خسته شدیم از بس یا از خانواده حرف شنیدیم یا از شما تیکه خوردیم ال]ن میگین حتما مشکل خودتونین اما من تا حالا تو عمر ام نه جوری رفتار کردم که کسی بتونه چیزی بهم بگه نه تیپ ام بد بوده یه تیپ اسپورت ساده و شیک من ارزش ام بالا تر از این حرفاس که همچین کاری بکنم حالا اگر تیکه بشنوم تقصیر من؟ د نه د دیگه د نه د این دیگه بر می گرده به کرم بعضی از پسرا که دختر از هر جهت ام درست باشه بازم کار خودشونو میکنن اما می خوام بگم این نه تنها جلب توجه نیست بلکه دخترا بیشتر ام اذیت میشن تو اینجا شاید شما محکوم شدید اما خالی از لطف نیست بگم خیلی از دخترا بدتر از پسرا ان امیدوارم با فرهنگ سازی هم فرهنگ اصیل کشور رو برگردونیم هم با کمک به هم پرواز کنیم. حالا ام هرچه باداباد حراسی نیست بالا تر از سیاهی رنگی نیست ما که حرفامونو زدیم به امید بازگشت و پرواز به سوی بینهایت
لطفا اگه خوشتون اومد رای بدبد
خیلی سخته گاهی هیچکس حرفتو باور نکن فک کنه درغ میگی آی خدا نفسم بند اومد صدام خفه شد منو ببین فقط همین چه بی صدا پروانه سوخته شدم مرا برهان
پروانه یادم داد که چگونه عاشقی کنم شمع یادم داد که چگونه به پای عشق بسوزم و سخن نگویم جمله دوستت دارم یاد داد که چگونه بگویم و دنیا را با این یک جمله تغییر دهم پس اینک بدان که همچو پروانه عاشقی می کنم و به پای عشقمان می سوزم و فقط می گویم دوستت دارم
به نام اولین مرد و جوانمرد ایرانی نامش:کورش راهش راه خدا عدالتش عدالت علی عشقش خدا و مردمش هدفش آبادانی میهن فرزند خورشید سرنوشتش رهبری و پادشاهی نمره اش 20 حرف هایش خواندنی نامش ماندنی صدایش شنیدنی راهش رفتنی دردش چشیدنی است دردی از جنس بغض بغضی که حتی پس از مرگش هم دیت از او بر نمی دارد این بغض حرفی در پی دارد که می گوید این همه برای استقلال وآبادانی میهن تلاش کردم به همگان کمک کردم اما مذدم خودم ایرانیان کوفی صفت شدند و مرا از یاد برده اند مردمی که دم از انسانیت می زنند اما نمی دانند کشور خودمان پادشاهی داشت که بالا برنده پرچم حقوق انسانیت بود و ما خود به آن عما نمی کنیم وای بر ما مردم فراموشکار و پرشان روزگار که جوانمردی را سر در دلملن جا گذاشته ایم و آن را به دلمان راه نمی دهیم اما کسی نیست که بکوید ای آدم ها
هر چه هستیم باشیم فقط جوانمردی و عدالت را در دل راه دهیم هی دل من که در دام خاطرات من گم شدی ودر میان حرف های مبهم من تنها شدی بسوز و بساز که دلم از این آدم ها پر است. آقاها و خانوما دمتون گرم که این مطلبو خوندید فقط اگه راه داره یه لطف کوچیک بکنین و به این حرف هایی که از زبون کورس بیرون اومده خوب گوش کنین و عمل کنین اگر عمل نمی کنین پس اصلا نخونین بهتره با تشکر امضا(دختر کورش و ایرانی تبار 1.سه چیز رابا احتیاط بردار: قدم-قلم-قسم 2.سه چیز را پاک نگه دار: جسم-لباس-خیال 3.سه چیز را کار بگیر: عقل-همت-صبر 4.سه چیز را آلوده مکن: قلب-زبان-چشم 5.سه چیز را هیچ گاه فراموش مکن: خدا-مرگ-دوست زنده باد نام و زنده یاد روحت
من به دنبال عشق می گشتم تو پیدا می شدی این همه زندگی می کردم و تو معنا می شدی من فقط درد گفتم که تو آرومم بکنی اون همه اشک ریختم که تو با من بمونی من... صدامو نفسامو نگامو بریدم.! تا تو.. بشنوی حس کنی ببینی این بغضو یه بغضی توی این دل نشسته که می خواد فریاد بزنه منم هستم منم بودم اما ندیدی اما نشنیدی عشق یعنی یک نگاه در نگاه یا سکوت اما فریاد آه؟ عشق یعنی بی کسی یا بودن در آغوش هر کسی عشق یعنی بی سپر رفتن به جنگ هر نفر عشق یعنی ساده باش در محبت کردن پایه باش عشق یعنی صاذقی خدا خدا گفتن با پاکی عشق یعنی حرف دل با صدا فریاد بزن درد دل عشق یعنی قاضی هر چه گفت و نوشت شکایت ها خواند و مجازات نوشت عشق یعنی جرم تو سادگی در این زندان عاشقی عشق یعنی من را بساز ترک غرور کن و یکه نتاز عشق یعنی منیت را ما کنیم محبت را از غرور جدا کنیم شایدم عشق یعنی یاد آوری یک حرف کوتاه یا با علاقه و شوقی در انتظار قراری با بی قراری. شما بگید عشق یعنی؟..
از دنیا یاد گرفتم که روز خواهم مرد که پایان عمرم است نه زندگی ام پس تلاش کردم. از دنیا یاد گرفتم که خوبی ها را با بدی جواب می دهند اما خدا چه خوب چه بد می بیند پس خوبی کردم. از دنیا یاد گرفتم که فراموش کردن راحت اما به یاد آوردن سخت است پس به یاد آوردم کسانی را که فراموش کرده بودم. از دنیا یاد گرفتم که دوست داشتن گاهی مصلحتی است پس عاشقانه و صادقانه دوست داشتم. از دنیا یاد گرفتم که مردم پول را مایه ی خوشبختی می دانند پس نوشتم تا هر چه بیشتر با محبت در دل خوشبختی را نشان دهم نه پول. از دنیا یاد گرفتم که وقتی می گویی دوستت دارم بیشتذ از آن که در دل عشقت جا شوی او از تو زده می شود پس با گفتن دوستت دارم به او یاد دادم و یاد گرفت که بهم بگوییم دوستت دارم. از دنیا یاد گرفتم که گاهی رنگ تیره نماد دلتنگی است و گاه نماد عاشق شدن پس وقتی دلتنگ شدم لباس روشن و وقتی عاشق شدم رنگ تیره. از دنیا یاد گرفتم که من زمانی ما می شود که من خورد شود تا پذیرای تو شود پس منیت را کنار گذاشتم. از دنیا یاد گرفتم که لب خندان گرچه نشان دهنده ی دل شاد نیست همه لب خندان شاد کننده دل است پس خندیدم و خنداندم. از دنیا یاد گرفتم که زیبا ترین گل ها و خوشبو ترین هاخارهای بیشتری داند پس همیشه به دنبال سادگی و تعادل بودم. جاهایی که فکر نمی کنی خدا هست او هست و تو را می بیند و مراقبت هست پس در هر شرایط صدایش کردم. از دنیا یاد گرفتم که یادگیری عشق ورزی راحت تر از یاد دادن است پس یاد گرفتم که یاد بدهم عشق ورزند. از دنیا یاد گرفتم که انسان های خوب می میرند اما نام هایشان در دل ها می ماند پس سعی کردم انسان خوبی باشم. خودمونی میگم دنیا مهد یاد دادنه همه خودش از ما آدما یه چیز یاد میگیره اونم اینه که ما بهش یاد میدم چجوری محکم باشیم و تو مشکلات خم نشیم و تو اوج درد بازم فریاد بزنیم ما تحمل داریم چون توکل داریم به اون بالایی آره ما فقط اونو داریم اما بستمونه.!
منم تنهای عاشق با دو تا چشم صادق که ته حرفش عاشقیه موندن با کسی که همیشگیه نه اونی که همه سهم من ازش بی وفاییه شنیدن این حرف ازش که ته داستان ما جداییه اونی رو نمی خوام که منو نخواد اونی و می خوام که حتی اگه نخواستمشم بازم منو بخواد من آنم که اگر عشق کند طلب زندگی ام بی دریغ می دهم به او تمام هستی ام گر ز دوری او آمد از چشمانم اشکی بدان نیست آن برای هیچ عشقی تک دانه اشک من برای تنهاییست برای تحمل زجرهای بی جفاییست چرا؟؟؟؟؟؟؟ چرا؟؟؟ چرا در بازگویی داستان ثباتی وجود ندارد تا گویی عشق تو را در دل دارم می گوید امگان ندارد چرا امکان ندارد؟مگر آنکه تمام هستی تمام زندگی تمام وجود تمام بودش تمام دنیایش تو بودی و تو فقط تو می تواد عاشق نباشد می شود با تو صادق نباشد؟
چه پستی دنیا از من گذشتی دنیا با من نماندی دنیا دردم نخواندی دنیا صادق نبودی دنیا فقط دروغی دنیا
زمان گذری می کند و برگی از کتاب تاریخ عمر ما را ورق می زند قافل از آن که همین زمان قاتل ماست به بطالت می گذرانیم بی آنکه بدانیم زمان که می گذرد و می رود و این ما هستیم که در نهایت کار می مانیم و به خود امید می دهیم و می گوییم ما پیروزیم اما نمی دانیم زمان آنچه کاشته بودیم را برداشت کرد و ما هنوز در غفلتو امید دادن به خود ماندیم که ای کاش ای کاش زمان بازگشت می کرد و ما به هیچ و هرزون نمی فروختیمش همچو طلا می دانستیمش و اکنون کاش کاش نمی کردیم و افسوس نمی خوردیم با هین حال که می دانیم افسوس فایده ندارد. بهتر آن است که آینده ی پیش رو را حروم گذشته ی از دست رفته نکنیم که بازگشتی نیست. (به امید آنکه هیچ انسانی زمانش را به هیچ نبازد این مطلب برای بیدار کردن کسانی است که خود را به (خواب زده اند
ج د ا ی ی یعنی: جمع دوستان آشنا یکی یکی از هم گسستن زمان ها می گذرد و فاصله ها اندک و اندک تر می شود میان این دنیا و آن دنیا اما میان آدم ها بیشتر و بیشتر.. افسوس.. هرچه که می گذرد دلمان برای هم کمتر تنگ می شود وفا از میان می رود و جدایی زننده ی اولین حرف و جایگزین آشناییست چه غریب اند عاشقان با وفا میان این همه بی وفا اما جه زیبا زندگی را این آذم های بی وفا پس می زنند و نفاق و جدایی را سر لوحه قرار می ذهند آنان گه تنهایند بهتر از آنان اند که با هم اند چون آن کسی که تنهاست حداقل به خود و عقیده خود که تنهایی بهتر از بی وفایی پایبند اند و وفادار اند چه رنگ ها در دنیای بی وفایی کمرنگ
گذر کردن از پل بی وفایی سخت تر از گذشتن از جاده های جدایی دل من چه ساده باخت به پای آن که مرا نخواست دگر باره این داستان را می خوانم تا از دگران کمک خواهم در این دنیا که می سوزی و می سازی اگر عاشق باشی چه راحت می بازی سحر مار امیدی جاودانه ده غزل خوانان و گل ریزان مرا آشیانه ده خورشید طلوعی دوباره کن دل سیاه مرا آواره کن نتوانم کنم پرواز دگر باره با این زندگی دمساز چو کبریت مرا به آتش کشیدند دلم را سوزاندن و قلبم را شکستند اما من سنگ نیستم من دورنگ نیستم با یک دل ساده شدم یک دل باخته دگر چیزی نداستم که ببازم نه عشقی نه جونی که با او بسازم دلم را زدم به دریا تا فرار کنم از این دنیا در نهایت به زندگی گویم: هر چه باداباد حراسی نیست بالاتر از سیاهی رنگی نیست
چه دنیای عجیبی است دنیای من چه دنیای غریبی است دنیای من چه واژه هامان پر رنگ است چه دل هامان یک رنگ است همه با هم خوب اند قدر هن را می رونند چه با هم صادق اند در عاشق بودن لایق اند همه با هم بذر محبت در جاده های جدایی کاشتند در دنیای من محبت یعنی آنکه من را ما کنیم کمی با هم مدارا کنیم نه غمی نه غصه اینه تنهایی نه جدایی همه با هم زیر یک سقف آسمانی کوچک کنار هم زندگی می کنند من می شنوم من حقیقت نهان را می شنوم حقیقت آن است که این دنیای من است نه در واقعیت در این دنیا فقط صدای گریه است از دور صورت شخصی را می بینم آن شخص کیست؟ چهره اش را غبار گرفته است ناگهان او به من نزدیک می شود می گوید من تو هستم ... او به من می گوید تو منی حقیقت وجد تو من است تو غمگیتی ناگهان به او ضربه ای میزنم صدای شکستن شیشه می آید زمین را می نگرم روی زمین آینه ای است قطعه ای از آینه ار بر می دارم و می فهمم درست است من همان غمگینم اما کاش.. کاش... کاش... این دنیا هم همانند دنیای من باشد
هیچ صدایی در اطرافم نیست. کم کم ترس وجودم را گرفت تمام بدنم یخ شد لبانم از ترس دوخته شده چشمانم از اشک بی سو شده از ترس به خود می لرزم. نمی دونم کجام واقعآ کجام؟ هیچ صدایی نیست هیچ کسی به فریادم نمیرسد هرچه فریاد میزنم... خدا خدا خدا... کمک کمک کسی اینجا نیست؟ اما کسی صدایم را نمی شنود من در خوهب ابدی ام جسدم در تابوت خوابیده تابوتی که قرار است داخل قبری شود که خانه ی ابدی من است... من مرم؟ من دیگر نیستم من.. اگر بودم و بر می گشتم چه می کردی؟ نمی دانم؟ اگر آن روز که عشقم را نمی شکستم آن زمان که گفت دوستت دارم از سر غرور نمی گفتم من ندارم ای کاش .. ای کاش نمی مردم ای کاش باز میشد و راه نجاتی را برایم باز می کرد بر می گشتم به دنیا دنیا .. آدم های دورنگ درست است اما از تنهایی و سکوت گوش خراش قبر بهتر است خدایا تنها یک قرصت بده که در دیدار آخرم به او گویم دوستت دارم. گویم مرا ببخش به جرمه .. یعنی الآن او چه می کند از دوریم ناراحت است؟برایم گریه می کند؟آیا اصلآ به من قکر می کند یا هر چه می گفت دروغ بود؟ یه صدایی می گوید بیدار شو ببین که عشقت هنوز که ۲ روز از مرگت نگذشته است در کوچه ها به دنبال ساده دلی چون تو می گردد چه بهتر که مردی
|
About
سلام از اینکه یه وب من اومدین ممنون این وب برای کسایی که دلشون از دنیا گرفته اوقات خوبی رو واستون آرزو دارم تو وبی که نوشته های من از دلم با کمک جوهر قلمم تراوش کرده
Home
| |||||||||||||||
_0.jpg)
%5B1%5D.jpg)
%5B1%5D.jpg)
%5B1%5D.jpg)
%5B1%5D.jpg)
تبادل
لینک هوشمند
|
| |
| وب : | |
| پیام : | |
| 2+2=: | |
| (Refresh) | |
<-PollItems->
<-PollName->
آمار
وب سایت:
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 48
بازدید ماه : 62
بازدید کل : 54265
تعداد مطالب : 23
تعداد نظرات : 68
تعداد آنلاین : 1
?????? ???? ????